دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

تو با جوانی من آمدی ، جوان باشی

Image result for ‫میلاد عشق پاک‬‎
تو با جوانی من آمدی ، جوان باشی
بهار عمر منی ، کاش بی خزان باشی

زبان دل به دعایت گشوده ام شب و روز
که ماهروی بمانی و مهربان باشی

تو در سیاهی شب شعله ی سپیده دمی
ز باد فتنه ی ایام در امان باشی

چو ابر ، گریه کنان رفتم از برابر تو
که خواستم به صفا ، رشک آسمان باشی

تو خود زلال تر از اشک چشمه ای ، ای ماه 
چرا نه آینه ی دلشکستگان باشی

در آسیای جهان گرد پیری ام به سر است
تو ، ای عزیز سیه موی من ! جوان باشی

گذشت روز و شبم غم فزود و شادی کاست
تو کاش بی خبر از گردش زمان باشی

دعای "نادر"ت از چشم بد نگه دارد
بیا که نوگل این مرغ صبح خوان باشی

نادر نادرپور

ناصح برو شرمی بدار(ملا محسن فیض کاشانی)


Image result for ‫با عشق کی گنجد قرار‬‎

با عشق کی گنجد قرار ناصح برو شرمی بدار

با پند عاشق را چکار ناصح برو شرمی بدار

من حرف او را طی کنم من ترک نقل و می کنم

این کارها من کی کنم ناصح برو شرمی بدار

ای عاقلان بهر خدا جان من و جان شما

من از کجا عقل از کجا ناصح برو شرمی بدار

جائی که او گر می‌کند صد لطف و صد نرمی کنم

چون دیده بی شر می‌کند ناصح برو شرمی بدار

زان یار با مهر و وفا دوری کجا باشد روا

بهر خدا بهر خدا ناصح برو شرمی بدار

ما رسته‌ایم از غیر یار ما را بود با یار کار

با یار ما را واگذار ناصح برو شرمی بدار

چون عشق بر ما چیر شد در حلق ما زنجیر شد

از دست ما تدبیر شد ناصح برو شرمی بدار

چون عشق در دل ریشه‌کرد دل عشقبازی پیشه‌کرد

کی میتوان اندیشه کرد ناصح برو شرمی بدار

دیر آمدی دیر آمدی چون جست این تیر آمدی

بی رای و تدبیر آمدی ناصح برو شرمی بدار

من از کجا و وعظ و پند یکدم دهان خود ببند

هرزه درائی تا بچند ناصح برو شرمی بدار

تا چند ازین چون و چرا تا کی کنی این ماجرا

کشتی مرا کشتی مرا ناصح برو شرمی بدار

ناصح چه میگوئی بما ناصح چه میجوئی ز ما

ناصح چه میخاری قفا ناصح برو شرمی بدار

از روی ما شرمی بدار بهر خدا شرمی بدار

ناصح بیا شرمی بدار ناصح برو شرمی بدار

با عاشق شوریده حال کم کن دل آزار جدال

فیض از کجا و قیل و قال ناصح برو شرمی بدار

ﺣﺎﻟﻢ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ … ﺑﺎ ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ

Image result for ‫حالم بد است با تو فقط خوب میشوم‬‎

ﺣﺲ ﻣﯽ ﻛﻨﻢ ﻛﻨﺎﺭ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﺍﺗﺮﻡ
ﺩﺭﮔﯿﺮ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ﺗَﻮ ﺑﺎﺷﻢ ،ﺭﻫﺎ ﺗﺮﻡ

ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺍﻡ، ﻛﻢ ﺍﺯ ﻏﻢ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﻦ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭﺗﺮ … ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﺗﺮﻡ

ﮔﺎﻫﯽ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺗﻮ ﻛﻪ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﻢ ،ﻧﺮﻧﺞ
ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺁﯾﯿﻨﻪ، ﺑﯽ ﺍﺩﻋﺎ ﺗﺮﻡ

ﻗﻠﺒﯽ ﻛﻪ ﻛﻨﺞ ﺳﯿﻨﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺰﻧﺪ …ﺗﻮﯾﯽ
ﻣﻦ ﺑﺎ ﻏﻢ ﺗﻮ، ﺍﺯ ﺧﻮﺩِ ﺗﻮ ﺁﺷﻨﺎ ﺗﺮﻡ

ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ
ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻫﺎ ،ﺑﯽ ﻫﻮﺍ ﺗﺮﻡ

ﺣﺎﻟﻢ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ … ﺑﺎ ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ
ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﻓﻜﺮ ﻣﯽ ﻛﻨﯽ، ﻣﺒﺘﻼ ﺗﺮﻡ

اصغر معاذی

تا بر لبِ تو زمزمه ی عاشقانه هاست

Image result for ‫تا بر لبِ تو زمزمه ی عاشقانه هاست‬‎
تا بر لبِ تو زمزمه ی عاشقانه هاست

با من هوای غرق شدن در ترانه هاست



عاشق شدن چه حال غریبی ست،خوبِ من!

لرزیدنِ نگاه و دل و دست و شانه هاست!



بایک نگاهِ ساده دل از دست می دهم

دنیا همین معاشقه ی دام ودانه هاست !



باران دوباره برتنِ من بوسه می زَنَد

وقتی که چشمهای تو غرقِ نشانه هاست



تکرار ویاس، نقطه ِ پایانِ زندگی است

دنیا فضای تجربه ی نوبرانه هاست



دیگر برادرانه به چاهش میفکنید

یوسف، اسیرِ چاه زَنَخدانِ چانه هاست



اینجا غریبه نیست ، برایم سُخن بگو!

هنگامِ فاش کردنِ آن محرمانه هاست…!



دکتر شهاب گودرزی

ﺩﻟﻢ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﮑﻨﺪ ..

Image result for ‫دلم که هوای بودنت را میکند‬‎
ﺩﻟﻢ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﮑﻨﺪ ..
ﻣﯽ ﺁﯾﻢ ﻭ ﺍﯾﻨﺠﺎ
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ......!
ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ ..
ﺍﻣﺎ ﺣﯿﻒ !
ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺍﻡ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ
ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ !
ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ
ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﻏﻢ ﺧﻮﺍﺭ ﮐﻪ ﯾﮑﯿﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﺭﺩﯼ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ !
ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻭﺍﯼ ﺩﺭﺩﻡ ﺗﻮﯾﯽ
ﭘﺲ ﮐﺠﺎﯾﯽ؟
ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﺍﺯ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﮐﻪ ﯾﮑﯿﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ
ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ ......
ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ
ﺣﯿﻒ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺳﺖ ﻭ ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺨوانی