دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

گذر از کوچه های ابریِ آذر

Image result for ‫گذر از کوچه های ابریِ آذر‬‎
پاییزِ برگریز

مانند یک مسافر ِغمگین

از کوچه های ابریِ آذر

عبور کرد

و کوله بار ِ رنگیِ خود را

بر دوشِ خُشکِ درختان نهاد



پاییز برگریز

با گامهای ریز

از روی سنگفرشِ زردِ خیابان گذشت

با مهرِ مهربان وداع کرد

و دستِ آبیِ آبان را

با خود گرفت و بُرد



پاییز برگریز گذر کرد و بعد از آن

باران

در بُهت ِسردِ پنجره ها یخ زد

صحرا

در چشمِ سبزِ درختان

سپید شد !

پاییز رفته بود

وَ یلدا

با چشم هایی از بلور و بنفشه

می گریست !

#دکتریدالله_گودرزی

ما مگر چه می خواستیم که حقمان نبود ؟

Image result for ‫تو‬‎
غم یعنی من
غم یعنی ما
ای عزیزترینم 
ما مگر چه می خواستیم که حقمان نبود ؟
تنها عشق
تا که دوست بداریم یکدیگر را
و از میان این همه درد
مقدر نبود که تنها
ما دو نفر این چنین آزار شویم 
تا خودمان شویم 
" تو و من "را کم داشتیم
تو را برای بوسه ای
و مرا بحر نانی
آنها دشمن مان شدند
آنها که نه عشق ما را توانستند دید
نه هیچ عشق دیگری را 
آن بیچارگان
همچون صندلی های یک اتاق خالی
چون خاکستری، گردی
درهم تنیدند
تا صورتک های شوم شان
در شفقی محو شد 

پابلو نرودا 

به دنبال لبخند ناب تو هستم

Image result for ‫به دنبال لبخند ناب تو هستم‬‎
به دنبال لبخند ناب تو هستم
چنین عمرم را می گذرانم.
مرا نه شکوِه است نه گلایه
قلبم اگر یاری کند
برگ های زرد پاییزی را شماره می کنم

که دارند از پاییز جدا می شوند و

به زمستان متصل می شوند

برای زیستن هنوز بهانه دارم

...
من هنوز می توانم به قلبم که فرسوده است
فرمان بدهم که تو را دوست داشته باشد
به قلبم فرمان می دهم
میوه های زمستانی را برای تابستان ذخیره کند
تا تو در تابستان از راه برسی
سبدهای میوه را که وصیتنامه من است
از زمین بی برکت و فرسوده برداری

از قلب بیمارم می خواهم

تا آمدن تو بتپد.

 

"احمدرضا احمدی"

بی تو زندگی کنم یا بمیرم ؟

Image result for ‫بی تو زندگی کنم یا بمیرم ؟‬‎
در بوی نارنجی پیراهنت
تاب می‌خورم
بی‌تاب می‌شوم

و دنبال دست‌هایت می‌گردم
در جیب‌هایم
می‌ترسم گمت کرده باشم در خیابان
به پشت سر بر می‌گردم
و از تنهایی خودم وحشت می‌کنم
بی تو زندگی کنم
یا بمیرم؟

نمی‌دانم تا کی دوستم داری
هرجا که باشد
باشد
هرجا تمام شد
اسمش را می‌گذارم
آخر خط من
باشد ؟

بی تو زندگی کنم
یا بمیرم ؟

همین که باشی
همین که نگاهت ‌کنم
مست می‌شوم
خودم را می‌آویزم به شانه‌ی‌ تو
با تو بمیرم
یا بخندم ؟

عباس معروفی

عمری در آرزوی پرواز بودم

Image result for ‫عمری در آرزوی پرواز بودم‬‎
عمری در آرزوی پرواز بودم

عمری در جستجوی پرواز

امّا

در تنگنای پَستِ زمین

به آن نرسیدم

شاید مرگ

مَجالی برای پَروازم باشد

پس وقتی که مُردم

مرا با باران غُسل دهید!

در کَفنِ ابر بپیچانید

و در حوالیِ ماه

در دوردستِ آسمان

رها کنید…!

یدالله گودرزی