دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

شکرگزاری

Image result for ‫شکرگزاری‬‎

خداوندا شکر

هزار بار

هزاران بار

و صد هزاران بار

که روز دیگر آمد

و تو آمدی

و جهان آمد

و من آمدم

و دست در دست یکدیگر

تو را ستایش می کنیم


"بیژن جلالی"

مردن امر ساده ایست

Image result for ‫مردن ‬‎

مردن امر ساده ایست

و از زندگی کردن بسیار آسان تر است

تمام خفقان مرگ

در مقابل یک شک

در مقابل یک  حرص

در مقابل یک ترس

در مقابل کینه

در مقابل یک عشق

هیچ است

مردن امر ساده ایست

و در مقابل خسیتگی زندگی

چون سفری است که در یک روز تعطیل می کنیم

و دیگر هرگز باز نمی گردیم


"بیژن جلالی"

نور خدا

Image result for ‫نور خدا‬‎


خداوندا تو چون دوستی


مرا در قلب خود جا داده ای


ولی من چون پریشانی


سر به بیابان نهاده ام


خداوندا تو چون نسیمی


در روح من روان هستی


ولی من چون ماتم زده ای 


در خرابه ها گام بر میدارم


خداوندا تو چون چراغی


در دل من می درخشی


و من چون نابینائی


 به عصای غفلت و فراموشی


تکیه کرده ام


"بیژن جلالی"


سفر بی پایان

Image result for ‫سفر به آخرت‬‎

خداوندا

من در این جهان خواهم مرد

ولی تو در این جهان خواهی ماند

من در تو به سفر بی پایانی خواهم آمد

ولی تو در جهان هستی خواهی ماند

من با چشمان تو به این جهان خواهم نگریست

و از شفقت و عشق بی انتها

گریه خواهم کرد


"بیژن جلالی"

دلگرمی

Image result for ‫دلگرمی‬‎

با مردن هر آرزو


تن من زخمی نو برداشت


که با بوسه ی تو التیام پذیرفت


اینک  آن خسته ی نا امیدم


که به سوی سردی و خاموشی می روم


یا آن زنده ی امیدوار


که از بوسه های معشوق


دلگرم است


"بیژن جلالی"