دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

نامه نوشتن چه سود چون نرسد سوی دوست

Image result for ‫نامه نوشتن چه سود‬‎


آب حیات منست خاک سر کوی دوست

گر دو جهان خرمیست ما و غم روی دوست

ولوله در شهر نیست جز شکن زلف یار

فتنه در آفاق نیست جز خم ابروی دوست

داروی مشتاق چیست زهر ز دست نگار

مرهم عشاق چیست زخم ز بازوی دوست

دوست به هندوی خود گر بپذیرد مرا

گوش من و تا به حشر حلقه هندوی دوست

گر متفرق شود خاک من اندر جهان

باد نیارد ربود گرد من از کوی دوست

گر شب هجران مرا تاختن آرد اجل

روز قیامت زنم خیمه به پهلوی دوست

هر غزلم نامه‌ایست صورت حالی در او

نامه نوشتن چه سود چون نرسد سوی دوست

لاف مزن سعدیا شعر تو خود سحرگیر

سحر نخواهد خرید غمزه جادوی دوست

تو چرا نمیروی از من؟!

Image result for ‫تو چرا نمیروی از من؟!‬‎
ماجرا خیلی ساده بود
من فقط رفتم تا عطر بخرم
آقای فروشنده بدون اینکه سوالی بپرسد رفت و شیشه ی عطری آورد.
هنوز سلام هم نکرده بودم که یک ژست فرانسوی گرفت و گفت..
ce parfum est costume pour vous
یعنی این عطر خیلی به شما می آید!
بو کردم و دیدم بله همان قبلی ست.
گفتم نه
اشتباه میکنید
این عطر اصلا به من نمی آید!
لطفا عوضش کنید.
شیرین باشد و خنک!
با تعجب رفت و عطر دیگری آورد و بدون اینکه بو کنم گفتم همین خوب است.
موقع رفتن گفت ببخشید:
اما سلیقه ی همراهتون بهتر بود، عطر قبلی رو میگم.
خندیدم و زدم بیرون.
درست میگفت بنده ی خدا...
اما آن عطر قبلی به من نه! به تو می آمد.
به تو می آمد وقتی سرت را روی سینه ام ول میکردی و....
اصلا ولش کن
من فقط آمده بودم این عطر را عوض کنم.
مثل چند روز قبل که مدل موهایم را عوض کردم!
یا هفته ی پیش که نحوه ی خندیدنم را!
یا ماه قبل که طرز نگاه کردنم را!
من همه ی چیزهایی که دلت را میبرد، همه ی آن چیزهایی که به تو می آمد را عوض کردم.
شاید فردا نوبت خانه و پس فردا شهرم...
نمیدانم
اما بگو ببینم تو قرار است تا کی همراهم باشی؟!
کم کم دارم خودم را هم عوض میکنم..
تو چرا نمیروی از من!؟
هیچ فکر کردی که میتوانستم بروم از یک عطر فروشی دیگر عطر بخرم؟!
اصلا چرا رفتم اینجا هر چند میدانستم من را میشناسد و امکان دارد از  این حرف ها بزند.
هر چند میدانستم اما رفتم
میدانی.... .
خودزنی فقط این نیست که
چاقو برداری و بیفتی به جانت
یا خودت را به در دیوار بزنی
یا چه میدانم
با سر بروی توی شیشه!
گاهی گوش دادن یک آهنگ
پیاده روی در یک خیابان
یا همین ماجرای ساده ی خریدن عطر

از خودزنی هم خود زنی تر است... .
تو چرا نمیروی از من؟! .

                                                                             " علی سلطانی"

عشق زیباست

Image result for ‫عشق زیباست‬‎

عشق زیباست


دوست باید باشد


اما حال زندگی وقتی خوب میشود


که هوای خودت را داشته باشی!


((علی سلطانی))

همیشه تو

Image result for ‫تنها تو‬‎
در رویاهای من
هیچ عشق دیگری
نمیخوابد
تو خواهی رفت
ما با هم خواهیم رفت
بر فراز آب هایی از جنس زمان
دیگر هیچکس 
در کنار من
به درون سایه ها
سفر نخواهد کرد
تتها تو
همیشه سبزی
همیشه خورشید
همیشه ماه

"پابلو نرودا"

آزار زیبا

Image result for ‫تو را دوست داشتن دردآور است‬‎
تو را دوست داشتن دردآور است
زیباترین درد
و میدانم که مرا دوست داشتن دردآور است

آزارم می دهد اینکه دوستت دارم
چه آزار زیبایی
و خوب می دانم
آزارت می دهد اینکه دوستم داری
و چه آزار زیباتری

ران ویلیس