پناه بر عشق
دو رکعت گریستن در آستین آسمان
برای دوری از یادهای تو واجب است
واجب است تا از قنوت جهان
راهی به آتنا فی مشعر الجنون بیابم
"سید علی صالحی"
شنبه 2 مردادماه سال 1395 ساعت 12:27 ب.ظ
متهم ام
به دوست داشتنت
به این جرم افتخار میکنم
و به فراموش نکردنت
و آرزویم این است
که مجازاتم
حبسِ ابد در گردشِ خونِ تو باشد
غاده السمان
مترجم : اسماء خواجه زاده
شنبه 2 مردادماه سال 1395 ساعت 09:26 ق.ظ
آسمان شهر ما
از صبح می بارید
خیابان زیر نور نقره صدها چراغ آن شب
تن بیمار را
با روغن باران جلا می داد
در آن خلوت
صدای پای ما بود و صفیر باد
و تنها چتر سرخ او
دم بدرود
لب ما را به کار بوسه با هم دید
فرخ تمیمی
جمعه 1 مردادماه سال 1395 ساعت 01:39 ب.ظ