ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
رهگذر
به من بگو
برای دیدنت کجا بایستم ؟
تو از کدام کوچه ، خیابان ؟
کدام شهر می گذری ؟
از تو کجا گریزم ؟
گریز پای بی قرار
کی می آیی ؟
چی تنت می کنی ؟
به دست های منتظرم چی بگویم ؟
با دل دیوانه ام چه کنم ؟
عاشقانه هایم را کجا بنویسم که بخوانی ؟
چشم هات را چی بخوانم که ندانی ؟
برای سیر کردن نگاه
عمر نوح از کی طلب کنم ؟
رهگذر قشنگ من
دست هات را کی بگیرم ؟
برای خنده هات کی بمیرم ؟
"عباس معروفی"
ای ابر دل گرفته ی بی آسمان بیا
باران بی ملاحظه ی ناگهان بیا
چشمت بلای جان و تو از جان عزیزتر
ای جان فدای چشم تو با قصد جان بیا
مگذار با خبر شود از مقصدت کسی
حتی به سوی میکده وقت اذان بیا
شُهرت در این مقام به گمنام بودن است
از من نشان بپرس ولی بی نشان بیا
ایمان خلق و صبرِ مرا امتحان مکن
بی آنکه دلبری کنی از این و آن بیا
«قلب» مرا هنوز به یغما نبرده ای!
ای راهزن! دوباره به این کاروان بیا
"فاضل نظری"
الا حمایت تو رمز استقامت من
چنان که سینه ی تو ، ساحل سلامت من
دوباره دیدنت ای جان، معاد موعود است
قیام قامت قدیسّی ات ، قیامت من
دل از تو برنکنم جان من ، جهانی نیز
اگر هر آینه خیزد پی ملامت من
فنای درد تو زین پیش تر چرا نشدم ؟
همین بس است ازل تا ابد ، ندامت من
هوای فتح توام بود و تارومار شدم
غزل غزل ، همه ی دفترم غرامت من
نه راه رفتنم از تو ، نه راه برگشتن
همیشگی است در این منزلت ، اقامت من
چنین که نعره به نام تو می زنم در شهر
به دار می کشد آخر مرا ، شهامت من
زخیل بوالهوسانم ، تمیز آسان است :
شکوه عشق تو در چشم من ، علامت من
من و تو گم شده در یک دگر ، مبارک باد ،
حلول عشق تمام تو در تمامت من
"حسین منزوی"