دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

رهگذر قشنگ من

Image result for ‫رهگذر‬‎

رهگذر 

به من بگو 

برای دیدنت کجا بایستم ؟ 

تو از کدام کوچه ، خیابان ؟

کدام شهر می گذری ؟ 

از تو کجا گریزم ؟ 

گریز پای بی قرار 

کی می آیی ؟ 

چی تنت می کنی ؟ 

به دست های منتظرم چی بگویم ؟ 

با دل دیوانه ام چه کنم ؟ 

عاشقانه هایم را کجا بنویسم که بخوانی ؟ 

چشم هات را چی بخوانم که ندانی ؟ 

برای سیر کردن نگاه 

عمر نوح از کی طلب کنم ؟ 

رهگذر قشنگ من 

دست هات را کی بگیرم ؟ 

برای خنده هات کی بمیرم ؟ 


"عباس معروفی"

می زند نبض زمین، موقعِ خندیدنِ تو!

Image result for ‫خندیدنِ تو‬‎
بوی سیب از بُنِ گیسوی تو جاری شده است
از نسیمِ خوشِ آن، خانه بهاری شده است


هر نفس سوره ای از باغِ دلت می روید
بلبل از خواندنِ آیات تو قاری شده است


می زند نبض زمین، موقعِ خندیدنِ تو!
سنگ از دیدنِ روی تو قناری شده است!


طاقِ ابروی تو چتری ست به روی سرِ من
سقفِ بارانیِ آن، آینه کاری شده است!


در هوای تو پریشان به بیابان زده ام
دل بی طاقتِ من زائرِ زاری شده است


واژه از وصف دو چشمانِ تو عاجز مانده است
شعرِ من پیشِ نگاهِ تو شعاری شده است…!


یدالله گودرزی

مرا ببر به شروع دوباره در پایان

Image result for ‫ای جان فدای چشم تو با قصد جان بیا‬‎
مرا بتاب..!
بتاب..!
ازگلایه بیزارم

مرا بخواب..!
بخواب..!
درعطش گرفتارم
مرا ببر به شروع دوباره در پایان،
مرا ببر،
ببر به 
تورا دوست میدارم...!!

"یغما گلرویی"


ای راهزن! دوباره به این کاروان بیا

Image result for ‫ای جان فدای چشم تو با قصد جان بیا‬‎

ای ابر دل گرفته ی بی آسمان بیا


باران بی ملاحظه ی ناگهان بیا


چشمت بلای جان و تو از جان عزیزتر


ای جان فدای چشم تو با قصد جان بیا


مگذار با خبر شود از مقصدت کسی


حتی به سوی میکده وقت اذان بیا


شُهرت در این مقام به گمنام بودن است


از من نشان بپرس ولی بی نشان بیا


ایمان خلق و صبرِ مرا امتحان مکن


بی آنکه دلبری کنی از این و آن بیا


«قلب» مرا هنوز به یغما نبرده ای!


ای راهزن! دوباره به این کاروان بیا


"فاضل نظری"

دوباره دیدنت ای جان، معاد موعود است

Image result for ‫دوباره دیدنت ای جان معاد موعود است‬‎

الا حمایت تو رمز استقامت من

چنان که سینه ی تو ، ساحل سلامت من


دوباره دیدنت ای جان، معاد موعود است

قیام قامت قدیسّی ات ، قیامت من


دل از تو برنکنم جان من ، جهانی نیز

اگر هر آینه خیزد پی ملامت من


فنای درد تو زین پیش تر چرا نشدم ؟

همین بس است ازل تا ابد ، ندامت من


هوای فتح توام بود و تارومار شدم

غزل غزل ، همه ی دفترم غرامت من


نه راه رفتنم از تو ، نه راه برگشتن

همیشگی است در این منزلت ، اقامت من


چنین که نعره به نام تو می زنم در شهر

به دار می کشد آخر مرا ، شهامت من


زخیل بوالهوسانم ، تمیز آسان است :

شکوه عشق تو در چشم من ، علامت من


من و تو گم شده در یک دگر ، مبارک باد ،

حلول عشق تمام تو در تمامت من


"حسین منزوی"