دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

دوباره دیدنت ای جان، معاد موعود است

Image result for ‫دوباره دیدنت ای جان معاد موعود است‬‎

الا حمایت تو رمز استقامت من

چنان که سینه ی تو ، ساحل سلامت من


دوباره دیدنت ای جان، معاد موعود است

قیام قامت قدیسّی ات ، قیامت من


دل از تو برنکنم جان من ، جهانی نیز

اگر هر آینه خیزد پی ملامت من


فنای درد تو زین پیش تر چرا نشدم ؟

همین بس است ازل تا ابد ، ندامت من


هوای فتح توام بود و تارومار شدم

غزل غزل ، همه ی دفترم غرامت من


نه راه رفتنم از تو ، نه راه برگشتن

همیشگی است در این منزلت ، اقامت من


چنین که نعره به نام تو می زنم در شهر

به دار می کشد آخر مرا ، شهامت من


زخیل بوالهوسانم ، تمیز آسان است :

شکوه عشق تو در چشم من ، علامت من


من و تو گم شده در یک دگر ، مبارک باد ،

حلول عشق تمام تو در تمامت من


"حسین منزوی"

نظرات 1 + ارسال نظر
محمودی یکشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 03:25 ب.ظ

بوی سیب از بُنِ گیسوی تو جاری شده است
از نسیمِ خوشِ آن، خانه بهاری شده است


هر نفس سوره ای از باغِ دلت می روید
بلبل از خواندنِ آیات تو قاری شده است


می زند نبض زمین، موقعِ خندیدنِ تو!
سنگ از دیدنِ روی تو قناری شده است!


طاقِ ابروی تو چتری ست به روی سرِ من
سقفِ بارانیِ آن، آینه کاری شده است!


در هوای تو پریشان به بیابان زده ام
دل بی طاقتِ من زائرِ زاری شده است


واژه از وصف دو چشمانِ تو عاجز مانده است
شعرِ من پیشِ نگاهِ تو شعاری شده است…!


یدالله گودرزی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد