دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

دلت چه شد که از آن شور و اشتیاق افتاد ؟

Image result for ‫غمگین‬‎
دلت چه شد که از آن شور و اشتیاق افتاد ؟
چه شد که بین تو و من چنین نفاق افتاد ؟

زمان به دست تو پایان من نوشت آری
مسیر واقعه این بار ، از این سیاق افتاد

دو رودخانه ی عشق من و تو شط شده بود
ولی دریغ که راهش به باتلاق افتاد

خلاف منطق معمول عشق بود انگار
میان ما دو موازی که انطباق افتاد

جهان برای همیشه ، سیاه بر تن کرد
شبی که ماه تمام تو در محاق افتاد

شکر به مزمزه چون شوکران شود زین پس
مرا که طعم دهان تو از مذاق افتاد

خزان به لطف تو چشم و چراغ تقویم است
که دیدن تو در این فصل ، اتفاق افتاد

چه زندگانی سختی است زیستن بی عشق
ببین پس از تو که تکلیف من چه شاق افتاد

پس از تو جفت سرشتی و سرنوشتی من 
غریبواره ی تو ، تا همیشه تاق افتاد

تو فصل مشترک عشق و شعر من بودی
که با جدایی تو بین شان طلاق افتاد

هوای تازه تو بودی ، نفس تو و بی تو
دوباره بر سرم آوار اختناق افتاد

به باور دل نا باورم نمی گنجد
هنوز هم که مرا با تو این فراق افتاد

"حسین منزوی"

اگر تو بازنگردی

Image result for ‫اگر تو بازنگردی‬‎

اگر تو بازنگردی

قناریان قفس قاریان غمگین را

که آب خواهد داد

که دانه خواهد داد ؟

اگر تو باز نگردی

بهار رفته در این دشت برنمی گردد

به روی شاخه گل غنچه ای نمی خندد

و آن درخت خزان دیده تور سبزش را به سر نمی بندد

اگر تو بازنگردی

کبوتران محبت را

شهاب ثاقب دستان مرگ خواهد زد

شکوفه های درختان باغ حیران را

تگرگ خواهد زد

اگر تو بازنگردی

به طفل ساده خواهر که نام خوب تو را

ز نام مادر خود بیشتر صدا زده است

چگونه با چه زبانی به او توانم گفت

که برنمی گردی

و او که روی تو هرگز ندیده در عمرش

دگر برای همیشه تو رانخواهد دید

و نام خوب تو در زهن کودک معصوم

تصوری ست همیشه

همیشه بی تصویر

همیشه بی تعبیر

اگر تو بازنگردی

نهالهای جوان اسیر گلدان را

کدام دست نوازشگر آب خواهد داد

چه کس به جای تو آن پرده های توری را

به پشت پنجره ها پیچ و تاب خواهد داد

اگر تو بازنگردی

امید آمدنت را به گور خواهم برد

و کس نمی داند

که در فراق تو دیگر

چگونه خواهم زیست

چگونه خواهم مرد


"حمید مصدق"

ای دو سه تا بوسه ز من دور تر

Image result for ‫ای دو سه تا بوسه زمن دورتر‬‎
ای دو سه تا بوسه ز من دور تر
خط لبت با لب من جور تر.

ماه رخت جلوه اهل بهشت
صورت تو از همه پر نور تر.

چشم خمار همه را... بی خیال
قهوه چشمان تو مخمور تر.

باد پریشان سر زلف تو
زلف کمندت ز همه بور تر....

"کاش که همسایه ی ما می شدی"
تاشوم از ذوق تو مسرورتر...

چهره نمک ؛ خنده نمک در نمک
طعم لبت هم ز نمک شور تر...

قلب من و سرزنش دوستان.
عشق تو از عقل همه زورتر...

از دل من رفته ز کف اختیار
وصل به آغوش تو مجبور تر...

شتاب کنید

Image result for love heart
اگر دوست می دارید
برای گفتن دوستت دارم
شتاب کنید
تلگراف بفرستید ، تلفن بزنید
نامه بنویسید
با هواپیماها ، قطارها
و تمام وسایل نقلیه سفر کنید
در پی اش باشید ، جستجو کنید ، بیابیدش
به دیگران خبر دهید ، یا با کسی حرف بزنید
روی دیوارها بنویسید ، بر پوست درخت ها حک کنید
یعنی هر احتمالی را محک بزنید
اگر هم نتوانستید
بر دو برگِ کاغذ کاهی بنویسید
اما هرگز دیر نکنید
در گفتن دوستت دارم

"اوزدمیر اینجه"

موسیقی صدای تو، تحریر زندگی است

Image result for ‫موسیقی صدای تو‬‎
ای دود عود و نغمه ی داوود و بانگ زیر
عطرِ گل محمّدی و نافه ی عبیر

برخیز از کرانه ی ماهور و شور و نور
ای ترمه ی ترانه و ای نرمه ی حریر!

رقصان شو از طنین غزل های مولوی
ای نغمه های بلبل نای تو بی نظیر!

چونان نسیم از قفس تن رها شدم
تاگشته ام به نغمه داوودی ات اسیر


نی را به ناز خود بنواز ای ترانه ساز
با گام های مخملی و صوت دلپذیر

موسیقی صدای تو، تحریر زندگی است
چون بارش موازیِ باران که در کویر…


"دکتر یداله گودرزی"