دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

خانه در تصرف بوی توست

نه رفته اى

نه پیام آمدنى داده اى

خانه در تصرف بوی توست

تو نیستی و خانه در تصرف بوی توست

 منوچهر آتشی

ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﯾﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ؟


آنان که بیشتر دوستشان داری بیشتر دچار سوء تفاهم با تو اندبی آنکه بخواهی و بدانی،بیشتر می رنجانیشان بیشتر می رنجانندت بیشتر به یادشان هستی ولی...

کمتر عشق می گیری

کمتر عشق می گیرند !

چشم به هم می زنی و می بینی عزیزترین ها

با یک برداشت نادرست از هم

هر روز از هم دور و دور تر میشوند ...

غافل از اینکه بهترین روزهایشان

با قهر و دوری و نامهربانی می گذرد...

ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﯾﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ؟

ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤﺖ ﭼﻮﻥ ﻣﻔﯿﺪﯼ

ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤﺖ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻣﻔﯿﺪ نباشی...

ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﮔﺮﺍﻥ ﻗﯿﻤﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻡ ﺑﺮﺍﯼ

ﺟﻠﺴﺎﺕ ﻣﻬﻢ، ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﻡ،

ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﻌﺒﻪ ﯼ ﺁﺑﺮﻧﮓ ﺑﯽ ﺧﺎﺻﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ

ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺍﺳﺖ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ﺍﻡ!

ﻣﻦ ﺑﻪ ﻣﯿﺰ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭘﺸﺖ ﺁﻥ ﻣﯽ

ﻧﺸﯿﻨﻢ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﻡ،

ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮔﻠﺪﺍﻥ ﮐﻮﭼﮏ ﮐﺎﮐﺘﻮﺳﯽ ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ

ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ، ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ!

ﻣﻦ ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﻣﺪﯾﺮﯾﺘﯽ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﻡ،

ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺏ ﻭ ﺍﺩﺑﯽ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻡ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ

ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ،

ﺍﻣﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﺧﻮﺩ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ...

ﺭﺍﺳﺘﯽ، ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﯾﻢ ﯾﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ؟

نیمه خالی تخت...

نیمه‌ی خالیِ این تخت،

هر شب

خوابِ تو را می‌بیند،

دیر فهمیدم

که تمامِ اتفاق‌های عاشقانه‌ی جهان

فقط رویِ تخت‌خواب‌هایِ

تک نفره می‌افتند!                                               

 

"نسترن وثوقی"

معجزه....

برف می بارد

در تابستان برف می بارد

وقتی دندان های تو می خندند

"بکتاش آبتین"

دستهایت را دوست دارم


دستهایت را دوست دارم

دستهایت را دوست می دارم که مظهر نجابت اند

و نگاهت را که تنها بهانه برای بودن

با تو زیستن رویایی است می دانم

با این همه

ای خیال

ای فسانه

ای رویا

حضورت تا همیشه جاری باد

شاعرانه بستره ای است شب

و وعده گاه هم آغوشی

و رقیبی است ناگریز شب

که تو

این خداوندگار زیباییم را

با معصومانه حسرتی

گاه می چراند چشم

پنداره خلقت

تثلیثی ساده بود

تنها پنداره ای که منش تواند فهمید

تو

خدا

و عشق

با این همه

ای خیال

ای افسانه

ای رویا

بهانه ام باش

بهانه ام باش تا همیشه

بهانه ای برای بودن


"شاهکار بینش پژوه"