دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

ماه همیشه بدر نیست


ماه همیشه بدر نیست

گاهی هلال می شود مانند ابروی تو

گاهی تمام می شود

بدر تمام من

من که تاب خانه ی تاریک ندارم

کاری بکن که ماه همیشه در گوشه ی آسمان کامل بتابد

کار تو نیست می دانم اما کاری بکن

من تاب خانه ی تاریک تر از قلب خود ندارم

که همیشه منزلی برای تو فراهم دارد


"شایان محمدی"

آرزو....


بادها

حضورت را

از همه ی سمت ها می پرسند

دزدهای دریایی

آنچنان محو تو می شوند

که جزایر یاقوت و مرجان

از یاد می رود

همه ی نقشه های جهان

تنها در کف دست های توست

الهه ی بی قرار


"شهرام پور رستم"


نزدیکی....


نمی بینی ام اما

چشم که می گشایی

فشرده می شوم در خود

چشم که می بندی

سر می خورم پایین!

من اینجایم عزیزم

درست همینجا

پشت پلک های تو!


"ساعد باقری"


آرام


دوست داشتنت

پیراهن نازکی ست

که آرام از روی بند

بر می دارم


"غلامرضا بروسان"

از یک قصه قدیمی

دو تا قمری

پشت پنجره

لانه کرده اند

یعنی همین روزها می آیی؟


"علی رضا بهرامی"