دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

کجایی؟

Image result for ‫کجایی؟‬‎

خودم را قانع می کنم

که شاید نمی خواند

که شاید به گوشش نمی رسد

که شاید مردمِ شهر خبردارش نمی کنند

از حجمِ دلتنگى ام

مگر می شود

یک نفر جان دادنَت را ببیند

بداند مخاطبِ تمامِ شعرهایش هستى و

سراغَت را نگیرد...؟!

 

"علی قاضی نظام"

دموکرات ترین عاشق دنیا

باران ... دموکرات ترین عاشق دنیاست . برایش فرقی ندارد کجا، فقط می بارد . . حتی بر دلهای کویری. . نوازش گر خوبی است باران ... . تمام برگها را ، زمین ها را ...

باران ...
دموکرات ترین عاشق دنیاست .
برایش فرقی ندارد کجا، 
فقط
می بارد .
حتی بر دلهای کویری.
نوازش گر خوبی است باران ...
تمام برگها را ،
زمین ها را 
دشت ها را ،
سقف خانه ها را ...
دل تو را 
دست می کشد و
حس می کند...
باران ...
دموکرات ترین 
عاشقی است که 
از خودش 
یک نشانه 
از بوسه ،
بر روی پیشانی همه می گذارد ،
و 
حلاوت  آمدنش 
مذاق هر کویر زده ای را 
سیراب می کند.
اما .......
باران ...
عاشق ترین دموکرات است ،
زندانی ترین سیاسی تاریخ 
به جرم باریدن ،
که 
در بغض آسمان 
محبوس شده است .
باران ......

باران خیال توست

Image result for ‫باران خیال توست‬‎

باران

خیال توست

می آید، شدید می شود،

صورتم را خیس می کند ...

باران؛

آمدن توست

همه را عاشق می کند ...

باران؛

نگاه توست

زیرش که باشی تب می کنی ...

باران؛

پیراهن توست

بویش تا مدت ها همه را دیوانه می کند ...

باران؛

داغ توست

سیگار می خواهد...

باران...

بگذریم ...

باران گریه ی من که نیست

بند می آید...

 

"سجاد شهیدی"

حال دل با تو گفتنم هوس است


Image result for ‫شب قدری چنین عزیز و شریف‬‎

حال دل با تو گفتنم هوس است

خبر دل شنفتنم هوس است

طمع خام بین که قصه فاش

از رقیبان نهفتنم هوس است

شب قدری چنین عزیز شریف

با تو تا روز خفتنم هوس است

وه که دردانه‌ای چنین نازک

در شب تار سفتنم هوس است

ای صبا امشبم مدد فرمای

که سحرگه شکفتنم هوس است

از برای شرف به نوک مژه

خاک راه تو رفتنم هوس است

همچو حافظ به رغم مدعیان

شعر رندانه گفتنم هوس است

یاد تو می وزد ولی ، بی خبرم ز جای تو

Image result for ‫یاد تو می وزد ولی‬‎

یاد تو می وزد ولی ، بی خبرم ز جای تو

کز همه سوی می رسد ، نکهت آشنای تو

غنچه طرف فزون کند ، جامه ز تن برون کند

سر بکشد نسیم اگر ، جرعه ای از هوای تو

« عمر منی » به مختصر ، چون که ز من نبود اثر

زنده نمی شدم اگر ، از دم جان فزای تو

گرچه تو دوری از برم ، همره خویش می برم

شب همه شب به بسترم ، یاد تو را به جای تو

با تو به اوج می رسد ، معنی دوست داشتن

سوی کمال می رود ، عشق به اقتفای تو

عشق اگر نمی درد ، پرده ی حایل از خِرد

عقل چگونه می برد ، پی به لطیفه های تو ؟

خواجه که وام می دهد ، لطف تمام می دهد

حسن ختام می دهد ، شعر مرا را برای تو :

« خاک درت بهشت من ، مهر رُخت سرشت من

عشق تو سرنوشت من ، راحت من ، رضای تو »

"استاد حسین منزوی"