دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

یاد تو می وزد ولی ، بی خبرم ز جای تو

Image result for ‫یاد تو می وزد ولی‬‎

یاد تو می وزد ولی ، بی خبرم ز جای تو

کز همه سوی می رسد ، نکهت آشنای تو

غنچه طرف فزون کند ، جامه ز تن برون کند

سر بکشد نسیم اگر ، جرعه ای از هوای تو

« عمر منی » به مختصر ، چون که ز من نبود اثر

زنده نمی شدم اگر ، از دم جان فزای تو

گرچه تو دوری از برم ، همره خویش می برم

شب همه شب به بسترم ، یاد تو را به جای تو

با تو به اوج می رسد ، معنی دوست داشتن

سوی کمال می رود ، عشق به اقتفای تو

عشق اگر نمی درد ، پرده ی حایل از خِرد

عقل چگونه می برد ، پی به لطیفه های تو ؟

خواجه که وام می دهد ، لطف تمام می دهد

حسن ختام می دهد ، شعر مرا را برای تو :

« خاک درت بهشت من ، مهر رُخت سرشت من

عشق تو سرنوشت من ، راحت من ، رضای تو »

"استاد حسین منزوی"

نظرات 1 + ارسال نظر
درین سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 06:34 ب.ظ

سلام و ممنون !

فوق العاده بود !چه خوب که مینویسید و چه عالی که گزیده های شما حال آدما رو هر چند ناشناس باشن خوب میکنه !

سلام
خیلی خیلی ممنونم و خوشحالم که حالت خوب شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد