دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

من هم می‌میرم اما در خیابانی شلوغ

Image result for ‫من هم میمیرم  اما در خیابانی شلوغ‬‎
من هم می‌میرم

اما در خیابانی شلوغ

دربرابر بی‌تفاوتی چشم‌های تماشا

زیر چرخ‌های بی رحم ماشین

ماشین یک پزشک عصبانی

وقتی که از بیمارستان بر می‌گردد

پس دو روز بعد

در ستون تسلیت روزنامه

زیر یک عکس ۶ در ۴ خواهند نوشت

ای آنکه رفته‌ای...


چه کسی سطل‌های زباله را پر می‌کند؟


"سلمان هراتی"

هرکه یار ماست میل کشتن ما می‌کند

Image result for ‫هرکه یار ماست میل کشتن ما میکند‬‎

هرکه یار ماست میل کشتن ما می‌کند

جرم یاران چیست دوران این تقاضا می‌کند

می‌کند افشای درد عشق داغ تازه‌ام

این سیه‌رو دردمندان را چه رسوا می‌کند

اشک هر دم پیش مردم آبرویم می‌برد

چون توان گفتن که طفلی با من اینها می‌کند

از جنون ما تماشای خوشی خواهد شدن

هر که می‌آید به کوی ما تماشا می‌کند

دم به دم از درد وحشی سنگ بر دل می‌زند

هر زمان درد دلی از سنگ پیدا می‌کند

به مناسبت نزدیک شدن پاییز

Image result for ‫پاییز نزدیک است‬‎

«‌پاییزشد، یاد تو را آورد. پاییز اشک تو را به چشم‌هایم آورد.  آه تو را در سینه‌ام پر کرد. رخت تو را پوشیدم و به گذرگاه تو آمدم. به آینه‌های  توی ویترین‌های سر راه تو نگاه کردم. کفش‌هایی برای تو انتخاب کردم. برای زمستان تو  که در راه است. برای تو میوه‌های پاییزی خریدم، پشت پنجره گذاشتم.»

 

از کتاب «سبز پری» اثر پرویز دوایی

چه‌قدر من دیدنَ‌ت را دوست دارم

Image result for ‫دیدنِ تو را دوست دارم‬‎
چه‌قدر من دیدنَ‌ت را دوست دارم ؛

در خواب

در غروب

در همیشه‌یِ هر جا

هرجایی که بِتوانْ تو را دید

صدا کرد

وَاز انعکاسِ نامَ‌ت

کیف کرد!

چه‌قدر من،

دیدنِ تو را دوست دارم


"افشین صالحی"

بــا هــم کــه قــدم مــی‌زنیــم

Image result for ‫بــا هــم کــه قــدم مــی‌زنیــم‬‎

بــا هــم کــه قــدم مــی‌زنیــم؛


حســودی اش مــی‌شــود آفتــاب!


نــه کــه هیــچ‌گــاه،


قــدم نــزده اســت بــا مــاه . . .

"رضا کاظمی‬"