دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

و من معنی بعضی شعر ها را دیر می فهمم

Image result for ‫و من معنی بعضی شعرها را دیر میفهمم‬‎


بگردم دور تو، دور نگاهت، دور باطل ها


مرا دیوانه می خوانند، امثال تو عاقل ها


پری رویی، نه... زیباتر، سر زیبایی ات بحث است


به طرزی که کم آوردند توضیح المسائل ها


حسادت می کنم با هرکه دستش لای موهایت...


حسادت می کنم حتی به این موگیر ها، تل ها


مرا از دور میدیدی، خودت را جمع می کردی


بیا یک بار دیگر هم شبیه آن ((اوایل ها))...


و من معنی بعضی شعر ها را دیر می فهمم


که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

"مرتضی عابدپور لنگرودی"

تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی...!

عکس و تصویر تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی نم ندهی به کشت من آب به ...
تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی
نم ندهی به کشت من آب به این و آن دهی

خفته بودم که خیالِ تو، به دیدارِ من آمد

Image result for ‫وه چه بیگانه گذشتی نه کلامی نه سلامی‬‎

وه چه بیگانه گذشتی نه کلامی نه سلامی

نه نگاهی به نویدی نه امیدی به پیامی


رفتی آن گونه که نشناختم از فرط لطافت

کاین تویی یا که خیال است، از این هر دو کدامی؟


روزگاری شد و گفتم که شد آن مستیِ دیرین

باز دیدم که همان باده ی جامی و مدامی


همه شوری و نشاطی، همه عشقی و امیدی

همه سِحری و فسونی، همه نازی و خرامی


آفتابِ منی افسوس که گرمی دِه غیری!

بامدادِ منی ای وای که روشنگرِ شامی!


خفته بودم که خیالِ تو، به دیدارِ من آمد

کاش آن دولتِ بیدارِ مرا بود دوامی!


"شفیعی کدکنی"

هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی


Image result for ‫هواخواه توام جانا‬‎

هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی

که هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌خوانی

ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق

نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی

بیفشان زلف و صوفی را به پابازی و رقص آور

که از هر رقعه دلقش هزاران بت بیفشانی

گشاد کار مشتاقان در آن ابروی دلبند است

خدا را یک نفس بنشین گره بگشا ز پیشانی

ملک در سجده آدم زمین بوس تو نیت کرد

که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی

چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است

مباد این جمع را یا رب غم از باد پریشانی

دریغا عیش شبگیری که در خواب سحر بگذشت

ندانی قدر وقت ای دل مگر وقتی که درمانی

ملول از همرهان بودن طریق کاردانی نیست

بکش دشواری منزل به یاد عهد آسانی

خیال چنبر زلفش فریبت می‌دهد حافظ

نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی

Image result for ‫کشته عشق‬‎

ماجراهای احساسی

خطرناک تر از جنگ هستند 

در نبرد
آدم یک بار بیش تر کشته نمی شود
ولى در عشق
چندین بار 

اریک امانویل اشمیت