دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

جغرافیای کوچک من بازوان توست

Image result for ‫جغرافیای کوچک من بازوان توست‬‎
آورده است چشم سیاهت یقین به من 
هم آفرین به چشم تو هم آفرین به من 

من ناگزیر سوختنم چون که زل زده ست 
خورشید تیزچشم تو با ذره بین به من 

ای قبله گاه ناز ! نمازت دراز باد ! 
سجاده ات شدم که بسایی جبین به من 

بر سینه ام گذار سرت را که حس کنم 
نازل شده ست سوره ای از کفر و دین به من 

تا دست من به حلقه ی زلفت مزین است 
انگار داده است سلیمان نگین به من 

محدوده ی قلمرو من چین زلف توست 
از عرش تا به فرش رسیده ست این به من 

جغرافیای کوچک من بازوان توست 
ای کاش تنگ تر شود این سرزمین به من ...

ای کاش ...

 "علیرضا بدیع"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد