ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
لب دریا و من وشعر و غزل با مهتاب
تو و امید و ترانه من و این پیک شراب
توگل مریم من،وسوسه ی وهم انگیز
تو شب خستگیام خورشید روحم تو بتاب
نفس خسته ی این موج منو میسازه
مثل اون چشمک نازی که منو کرد خراب
ساحل آتیش و سیگار و تو!چه می چسبه
وسطه این دوسه تا، جابده یک بوسه ناب
تو شب بارونی کنار دریا توبیا
توی این ماسه خیس،تو بغل عشق بخواب
واسه عشق تو نوشتم غزلو رو تن باد
نه دوخط و نه سه خط اندازه دو تا کتاب!
ای توبهام شکسته از تو کجا گریزم | ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم | |
ای نور هر دو دیده بیتو چگونه بینم | وی گردنم ببسته از تو کجا گریزم | |
ای شش جهت ز نورت چون آینهست شش رو | وی روی تو خجسته از تو کجا گریزم | |
دل بود از تو خسته جان بود از تو رسته | جان نیز گشت خسته از تو کجا گریزم | |
گر بندم این بصر را ور بسکلم نظر را | از دل نهای گسسته از تو کجا گریزم |
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است
اکسیر من نه اینکه مرا شعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است
دریا و من چه قدر شبیهیم گرچه باز
من سخت بیقرارم و او بیقرار نیست
با او چه خوب می شود از حال خویش گفت
دریا که از اهالی این روزگارنیست
امشب ولی هوای جنون موج میزند
دریا سرش به هیچ سری سازگار نیست
ای کاش از تو هیچ نمی گفتمش ببین
دریا هم اینچنین که منم بردبار نیست