دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

هنوز اگر تو بیایی ، دوباره می شوم آغاز

عکس پروفایل عاشقانه هنوز اگر تو بیایی دوباره می شوم آغاز | پروفایل گرام

نشد دوباره تو را با کلام عشق بنامم

نشد ، نشد ، نشد ای نامت اعتبار کلامم !


چه راه دور و درازی ، چه راه دور و درازی

که خواب هم نرسانده به سایه ی تو سلامم


تو آفتاب خطِ استوا و من شب قطبی

تو از سلاله ی نوری ، من از تبارِ ظلامم


وساطتی کن و زلفت ، بگو بخواندم ای دوست !

به نیم جرعه نسیم ، این نسیم بی تو حرامم !


به راه قافله های نسیم ، چلّه نشستم

مگر شمیمی از آن پیرهن رسد به مشامم


شرابخانه ی حیرانیِ همیشه ! الا تو !

نشد که بی تو کسی بشکند خمار مدامم


هنوز اگر تو و خورشید و گل به صف بنشینید

به جز تو دل نگراید به سوی هیچ کدامم


هنوز اگر تو بیایی ، دوباره می شوم آغاز

اگر چه خسته تر از آفتاب ، بر لب بامم

"حسین منزوی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد