دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

شاعر شدم! همان کسی که تو را خوب می سرود...

آنقدر از مقابل چشم تو رد شدم - عکس ویسگون
آنقدر از مقابل چشم تو رد شدم
تا عاقبت ستاره شناسی بلد شدم
منظومه ای برابر چشمم گشوده شد
آن شب که از کنار تو آرام رد شدم
گم بودم از نگاه تمام ستارگان
تا اینکه با دو چشم سیاهت رصد شدم
دیدم تو را در آینه و مثل آینه
من هم دچار - از تو چه پنهان- حسد شدم
شاید به حکم جاذبه شاید به جرم عشق
در عمق چشم های تو حبس ابد شدم
شاعر شدم همان که تو را خوب می سرود
مثل کسی که مثل خودش می شود شدم
"محمد سلمانی"
نظرات 1 + ارسال نظر
حمید رضا جلالی چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1402 ساعت 07:53 ق.ظ

درود بر شما. به نظر می آید مصرع اول بیت آخر غزل جناب سلمانی از لحاظ وزن مشکل دارد. فکر کنم صحیحش این باشه :
شاعر شدم همان که تو را خوب می سرود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد