دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

اسیر بند گیسویت، کجا در بند جان باشد

اسیر... - Mehr Chain Hotels بزرگترین گروه هتل های خشتی جهان | Facebook

اسیر بند گیسویت، کجا در بند جان باشد

زهی دیوانه عاقل، که در بندی چنان باشد

به دست باد گفتم جان فرستم باز می‌گویم:

که باد افتان و خیزان است و بار جان گران باشد

کسی بر درگه جانان ره آمد شدن دارد

که در گوش افکند حلقه، چو در بر آستان باشد

کسی کو بر سر کویت تواند باختن جان را

حرامش باد جان در تن، گرش پروای جان باشد

تو حوری چهره فردای قیامت گر بدین قامت

میان روضه برخیزی، قیامت آن زمان باشد

تو دستار افکنی صوفی و ما سر بر سر کویش

سر و دستار را باید که فرقی در میان باشد

ز چشمش گوشه‌گیر ای دل که باشد عین هوشیاری

گرفتن گوشه از مستی که تیرش در کمان باشد

بهای یک سر مویش، دو عالم می‌دهد سلمان!

هنوزش گر بدست، افتد متاعی رایگان باشد

"سلمان ساوجی"

نظرات 1 + ارسال نظر
نگار سه‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 03:12 ق.ظ https://zanekhoshbakht.blogsky.com/

عالی و لطیف.

سپاس از حسن نظرتان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد