دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

ببینمت تو کجایی ؟

525 | رضا براهنی - آدم سر به حوا - Adamesarbehava ادبیات فارسی | رضا براهنی

شکفته بادا لبان من

 که نیمه ماه

نیم رخان تو را شبانه می بوسند.

فدای تو دوچشم من

که

 چشم های تو را خواب دیده اند.

ببینمت

 تو کجایی 

که چهره ات باغی ست

که از هزار پنجره نور می وزد هر صبح.

و شانه های تو آنجا چه ابر های سپیدی

که

 بر بلندی آنها چه تاج چهره چه خورشیدی!

"رضا براهنی"

شکفته بادا لبان من

که نیمه‌ماهِ نیمرخانِ تو را

شبانه می‌بوسند.

فدای تو

دو چشم من

که چشم‌های تو را خواب دیده‌اند.

ببینمت! 

تو کجایی که چهره‌ات باغی‌ست،

که از هزار پنجره نور می‌وزد هر صبح!



برگرفته شده از cofe-sher.blog.ir

شکفته بادا لبان من

که نیمه‌ماهِ نیمرخانِ تو را

شبانه می‌بوسند.

فدای تو

دو چشم من

که چشم‌های تو را خواب دیده‌اند.

ببینمت! 

تو کجایی که چهره‌ات باغی‌ست،

که از هزار پنجره نور می‌وزد هر صبح!



برگرفته شده از cofe-sher.blog.ir

شکفته بادا لبان من

که نیمه‌ماهِ نیمرخانِ تو را

شبانه می‌بوسند.

فدای تو

دو چشم من

که چشم‌های تو را خواب دیده‌اند.

ببینمت! 

تو کجایی که چهره‌ات باغی‌ست،

که از هزار پنجره نور می‌وزد هر صبح!



برگرفته شده از cofe-sher.blog.ir
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد