دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

ز گریه، دوش نیاسود، چشم تر بی تو

عشق و تنهایی - ﺯﮔﺮﯾﻪ ﺩﻭﺵ ، ﻧﯿﺎﺳــﻮﺩ ﭼﺸـــــــﻢ ﺗﺮﺑﯽ ﺗﻮ ﭼﻮﺷﻤﻊ ﺳﻮﺧﺘﻢ ﺍﺯﺷﺎﻡ ﺗﺎ  ﺳﺤﺮ ، ﺑﯽ ﺗﻮ ﺷﺒﯽ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﯼ ﻣﻦ ﭘﺎﯼ ﻧﻪ ﮐﻪ ﺍﺯﻏﻢ ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺩ ﺯ ﻣﻮﯼ
ز گریه، دوش نیاسود، چشم تر بی تو
چو شمع، سوختم از شام تا سحر بی تو

شبی بدیده من پای نه، که از غم عشق
بود ز موی تو، روزم سیاه تر بی تو

ترحمی، که ز طوفان اشک و آه چو شمع
در آب و آتشم، از پای تا بسر بی تو

ترا، چو غنچه بود خنده بر دهان بی من
مرا، چو لاله بود داغ بر جگر بی تو

بکش به تیغم، اگر طالع وصالم نیست
که نیست تاب شکیبائیم دگر بی تو

نصیب چشم رهی، جز سرشک درد مباد
دمی ز گریه، برآسوده ام اگر بی تو
"رهی معیری"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد