دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

دل و دین و عقل و هوشم همه را بر آب دادی

شعر دل و دین و عقل و هوشم همه را بر آب دادی – فیض کاشانی – مجله نودیها

دل و دین و عقل و هوشم همه را بر آب دادی

ز کدام باده ساقی به من خراب دادی


چه دل و چه دین و ایمان همه گشت رخنه رخنه

مژه‌های شوخ خود را چو به غمزه آب دادی


دل عالمی ز جا شد چو نقاب بر گشودی

دو جهان به هم بر آمد چو به زلف تاب دادی


در خرمی گشودی چو جمال خود نمودی

ره درد و غم ببستی چو شراب ناب دادی


ز دو چشم نیم مستت می ناب عاشقان را

ز لب و جوی جبینت شکر و گلاب دادی


همه کس نصیب خود را برد از زکات حسنت

به من فقیر و مسکین غم بی‌حساب دادی


همه سرخوش از وصالت من و حسرت و خیالت

همه را شراب دادی و مرا سراب دادی


ز لب شکرفروشت دل “فیض” خواست کامی

نه اجابتی نمودی نه مرا جواب دادی


"ملا محسن فیض کاشانی"

نظرات 2 + ارسال نظر
سمیرا یکشنبه 22 آبان‌ماه سال 1401 ساعت 04:11 ب.ظ http://badeyedel.blogsky.com

چقدر عارف و شاعر داشتیم متاسفانه الان جاشون خالیه

بله خیلی زیاد و فرصت خوبیست برای مطالعه ی زندگی و آثار آنان

یک مرد دوشنبه 23 آبان‌ماه سال 1401 ساعت 02:53 ب.ظ http://Whiteshadow.blogsky.com

امدم بغلت

خوش آمدی اخوی جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد