دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

تو خوش نشسته فارغ و اصحاب شوق را

اوحدی » از چهره لاله سازی و از زلف سنبلی

از چهره لاله سازی و از زلف سنبلی

تا از خجالت تو نروید دگر گلی


عاقل به آفتاب نکردی دگر نگاه

گر در رخ تو نیک بکردی تاملی


تو خوش نشسته فارغ و اصحاب شوق را

هر دم بخیزد از سر کوی تو غلغلی


روی ترا تکلف زلفی بکار نیست

این بس که وقتها بترازیش کاکلی


در سیل‌خیز گریه نمی‌ماند چشم من

گر داشتی چو چشم تو زان ابروان پلی


آنرا که آرزوی گلستان وصل تست

از خار خار هجر بیاید تحملی


بر سر مکش که خوب‌ترین دستگاه تو

حسنست و کار تو نبود بی‌تزلزلی


دردا! که نقد و جنس من اندر سر تو رفت

نادیده از لب تو به نوعی تفضلی


ای گل، برای وصف تو در باغ روزگار

بهتر ز اوحدی نبود هیچ بلبلی

نظرات 2 + ارسال نظر
زهرا شنبه 23 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 10:52 ق.ظ https://farzandenakhaste.blogsky.com/

سمیرا دوشنبه 16 آبان‌ماه سال 1401 ساعت 06:24 ب.ظ http://badeyedel.blogsky.com

خیلی قشنگ بود
از کی بود؟

نوشته که توی تصویر
از اوحدی مراغه ای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد