دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

چه می‌بینی؟

گروه مد و فشن بی تی | تابلو تو ترجمان جهانی بگو چه میبینی

درون آینه روبه‌رو چه می‌بینی؟

تو ترجمان جهانی بگو چه می‌بینی؟


تویی برابر تو -چشم در برابر چشم-

در آن دو چشم پر از گفت‌و‌گو چه می‌بینی؟


تو هم شراب خودی هم شراب‌خواره خود

سوای خون دلت در سبو چه می‌بینی؟


به چشم واسطه در خویشتن که گم شده‌ای

میان همهمه و های‌وهو چه می‌بینی؟


به دار سوخته، این نیم‌سوز عشق و امید

که سوخت در شرر آرزو، چه می‌بینی؟


در آن گلوله آتش‌گرفته‌ای که دل است

و باد می‌بَرَدَش سو به سو چه می‌بینی؟



"حسین منزوی"

نظرات 1 + ارسال نظر
گلزاری شنبه 6 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 01:57 ب.ظ

یلدا

ای مهربان! که جاذبه دارد صدای تو
امشب پرنده می وزد از چشمهای تو !

امشب حوالیِ تو مه آلود و مبهم است
امشب شکفته در دلِ باران، هوای تو

چون ذرّه در هوای نگاهت معلّقند
گنجشک های گمشده از کهربای تو !

گفتم که روبروی تو آهندلی کنم
امّا نمی گُذارد این دلِ آهنرُبای تو

گرچه تمامِ آینه ها صاف و صادقند
چیزی برای عرضه ندارند جای تو

شبنم به روی تک تکِ گلها نشسته است
پیداست در حوالیِ من ردِّ پای تو

امشب،شبی به وُسعتِ یلداست، خوبِ من
مانندِ قصه هاست شبِ باصفای تو !

«دکتر یدالله گودرزی»
یلداتون مبارک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد