دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

قهر کن

آموزش نگهداری گل قهر و آشتی - میهن کاکتوس

قهر کن هرجور که می خواهی

احساساتم را جریحه دار کن
بزن گلدانها و آینه هارا بشکن
مرا به دوست داشتنِ زنی دیگر متهم کن
هر چه می خواهی بکن
هر چه می خواهی بگو

تو مثل بچه‌هایی ، محبوبِ من
که دوستشان داریم
هرقدر بد باشند
قهر کن
حتی وقتی که می خروشی هم خواستنی هستی
خشمگین شو
اگر موج نبود ، دریا هم نبود
مثل رگبار ، توفانی شو
قلب من همیشه تورا می بخشد

عصبانی شو
من تلافی نمی کنم
تو کودکی بازیگوش و مغروری
و من مانده ام چگونه از پرندگان انتقام می‌گیری
اگر روزی از من خسته شدی برو
و سرنوشت را متهم کن
و مرا
برای من همین اشک و اندوه کافی است
سکوت دنیایی است
و اندوه نیز

برو اگر ماندن سخت است
که زمین ، زنان را دارد
و عطر را و سیه چشمان را
هنگامی که خواستی مرا ببینی
و چون کودکان
نیازمند مهربانی ام شدی
به قلب من بازگرد

تو در زندگی من مثل هوایی
مثل زمین ، مثل آسمان
قهر کن هرجور خواستی
برو هرجور خواستی
برو هروقت خواستی
امّا سرانجام روزی برمی گردی
آن روز درمی یابی
که وفاداری چیست

"نزار قبانی"
ترجمه : یدالله گودرزی

نظرات 1 + ارسال نظر
. خسرو فیضی شنبه 3 مهر‌ماه سال 1400 ساعت 11:03 ق.ظ

سلام . . [گل]
.
. قافیه های خاطراتم را در شعر انتظارت ردیف کرده‌ام
. و دلتنگی نفس هایم را در امتداد کوچه به پرواز شاپرک ها داده‌ام
. تا در این شب های بی‌ستاره ، آسمان قلبم را ستاره‌
. باران کنی
. و برای چشمان بی‌فروغم ترانه ای بسازی
. سرشار از عشق و مهر و شعرهای عاشقانه
. باور کن لبخندت دلیل شادی هایم هست . . [چشمک][گل]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد