دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

مرا در دیست اندر دل که درمان نیستش یارا

اشعار امیرخسرو دهلوی | گلچین زیباترین آثار امیر خسرو دهلوی + 100 شعر زیبا و  عاشقانه از

مرا در دیست اندر دل که درمان نیستش یارا

من و دردت، چو تو درمان نمی خواهی دل ما را


منم امروز، و صحرایی و آب ناخوش از دیده

چو مجنون آب خوش هرگز ندادی وحش صحرا را


شبت خوش باد و خواب مستیت سلطان و من هم خوش

شبی گر چه نیاری یاد بیداران شبها را


ز عشق ار عاشقی میرد، گنه بر عشق ننهد کس

که بهر غرقه کردن عیب نتوان کرد دریا را


بمیرند و برون ندهند مشتاقان دم حسرت

کله ناگه مبادا کج شود آن سرو بالا را


به نومیدی به سر شد روزگار من که یک روزی

عنان گیری نکرد امید، هم عمر روان ما را


مزن لاف صبوری خسروا در عشق کاین صرصر

به رقص آرد چو نفخ صور، کوه پای بر جا را

"امیر خسرو دهلوی"

نظرات 1 + ارسال نظر
الهه شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 11:43 ق.ظ

ای بانویی که چون ملکه
بر قالی کاشانی گام برمی دارد!
ای پاک
ای بی آلایش
ای تابناک!
مرا مردی ساده لوح یا نادان
یا تهی از مردانگی مپندار
من به هزاران زن عشق ورزیده ام
امّا تاکنون
عاشقِ یک فرشته نبوده ام!

#نزارقبانی برگردان #یدالله_گودرزی #شعرمعاصرجهان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد