دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند


Image result for خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند

خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند

نصیب دشمن ما را نصیب ما نکند

من و ز کوی تو رفتن؟ زهی خیال محال!

که دام زلف تو هرگز مرا رها نکند

چگونه سرو چمن خوانمت که سرو چمن

به سر کله نگذارد به بر قبا نکند!

چگونه ماه فلک دانمت که ماه فلک

به دست جام نگیرد به بزم جا نکند!

چه داند آن‌که شب ما چگونه می‌گذرد

کسی که دست در آن طره‌ی دو تا نکند؟

کجا ملامت فرهاد می‌تواند کرد

کسی که صحبت شیرینش اقتضا نکند؟

ادیب این‌همه دلگرم سوز آه مباش

که سوز آه تو تأثیر در قضا نکند

 

"ادیب نیشابوری"

نظرات 1 + ارسال نظر
الهه یکشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1399 ساعت 03:42 ب.ظ

در جشن والنتاین
محبوبِ من!
تصمیم گرفتم شعری تازه،
از روی چشمانت بنویسم
شعری که تاکنون مثل آن
نوشته نشده است،
شعری با واژه های طلایی
و جامه ای طلایی
و رشته ای طلایی،
وقتی سروده ام تمام شد
مردانی از جنس ابولهب آمدند
شعرم را دستگیر کرده،
و صندوق پستی را
با سُرب و شمع
پلمپ کردند!!

#نزار_قبانی ترجمه #دکتر یدالله_گودرزی #شعر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد