دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

هزار عهد بکردم که گرد عشق نگردم


شاه بیت هاى شیخ اجل سعدى on Instagram: “ #سعدی بفرمایید مشاعره ! با حرف  آخرِ آخرین کامنت، بیتى بنویسید اگر بیتِ … | Persian quotes, Poems in  english, Poetry words

هزار عهد بکردم که گرد عشق نگردم

همی برابرم آید خیال روی تو هر دم

نخواستم که بگویم حدیث عشق و چه حاجت

که آب دیده سرخم بگفت و چهره زردم

به گلبنی برسیدم مجال صبر ندیدم

گلی تمام نچیدم هزار خار بخوردم

بساط عمر مرا گو فرونورد زمانه

که من حکایت دیدار دوست درننوردم

هر آن کسم که نصیحت همی‌کند به صبوری

به هرزه باد هوا می‌دمد بر آهن سردم

به چشم‌های تو دانم که تا ز چشم برفتی

به چشم عشق و ارادت نظر به هیچ نکردم

نه روز می‌بشمردم در انتظار جمالت

که روز هجر تو را خود ز عمر می‌نشمردم

چه دشمنی که نکردی چنان که خوی تو باشد

به دوستی که شکایت به هیچ دوست نبردم

من از کمند تو اول چو وحش می‌برمیدم

کنون که انس گرفتم به تیغ بازنگردم

تو را که گفت که سعدی نه مرد عشق تو باشد

گر از وفات بگردم درست شد که نه مردم

نظرات 1 + ارسال نظر
ع. دهقان پنج‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1399 ساعت 10:42 ب.ظ

« فصلها و من »

هیچگاه بهار ، دوست ِ من نبود
و چهره ی سُرخابی اش
مرا هیجانزده نکرد
حتّا درختانِ سرسبزش
که ادای رقاصان فرانسوی را
درمی آوردند مرا برنیانگیخت،

تنها پاییز،
پاییز بود که رونوشتِ من بود!

#نزار_قبانی ترجمه #یدالله_گودرزی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد