دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

می خواهم بمیرم

چرا انسان‌ها به مرگ خود فکر نمی‌کنند ؛ یک احتمال - همشهری آنلاین

می خواهم بمیرم

نه اینکه قلبم از کار بایستد
و تنم سرد شود
و با خاک یکسان شوم
می خواهم بمیرم
نه اینکه دیگر هیچ صدائی به گوشم نرسد
و هیچ خورشیدی بر من نتابد
و از دیدن ماه و ستارگان
کور باشم
می خواهم به مرگی کاملا غیر فادی بمیرم
مرگی شبیه بخار شدن آب
روئیدن دانه
غروب خورشید
ابری شدن آسمان
می خواهم نیست شوم
تا در دنیای دیگری ظاهر شوم
دنیایی که هنوز آن را ننامیده ایم
دنیایی که مزه ی آن را کاملا نچشیده ایم
دنیائی شبیه عالم خیال
که در آن همه چیز عادی باشد
جز وحشت از نیستی
جز درماندگی
جز تنهائی

"بیژن جلالی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد