دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

توی چشمان تو کنسرتِ هیاهو برپاست


گلچین شعر درباره گیسو

توی چشمان تو کنسرتِ هیاهو برپاست

دو غزل، قصّه ی رم کردنِ آهو برپاست...

در اشاراتِ شفابخشِ غزلخوانی ِ تو
حکمتِ شرقی و گفتار ارسطو برپاست

مجلسِ چشمِ تورا فرصتِ خاموشی نیست
دائما زمزمه ی جنبل وجادو برپاست

شب به شب می شکند شیشه ی سرشارِ غزل
شور آشفتگی و شورشِ گیسو برپاست

دف زنان، شب شکنان، رقص کنان، باده کِشان
دم به دم هوهوی مستانه ی یاهو برپاست

می توان طولِ جهان را نفسی آمد و رفت
تاکه در فاصله ی ما پُلِ ابرو برپاست

از فریباییِ تو یک سرِ مو پیدا شد
از ازل تا به ابد، فتنه ی آن مو برپاست..!

"یدالله گودرزی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد