دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

کدام عید و کدامین بهار ؟ با چه امید ؟


Image result for تو نرگس و گل سرخ و بنفشه ای ورنه

کدام عید و کدامین بهار ؟ با چه امید ؟

که با نبود تو نومیدم از رسیدن عید


تو نرگس و گل سرخ و بنفشه ای ورنه

اگر تو باغ نباشی گلی نخواهم چید


به زینت سر گیسوی تو نباشد اگر

شکوفه ای ز سر شاخه ای نخواهم چید


نفس مبادم اگر در شلال گیسوی تو

کم از نسیم بود در خلال گیسوی بید


به آتش تو زمان نیز پاک شد ورنه

بهار اگر تو نبودی پلشت بود و پلید


 نه هر مخاطب و هر حرف و هر حدیث خوش است

که جز تو با دگرم نیست ذوق گفت و شنید


ز رمز و راز شکفتن اشارتی نگفت

کسی که از دهنت طعم بوسه ای نچشید


چه کس کشید ز تو دست و سر نکوفت به سنگ ؟

چه کس لبت نگزید و به غبن لب نگزید ؟


چگونه دست رسد با زمان به فرصت وصل

مرا به مهلت اندک تو را به عهد بعید ؟

"حسین منزوی"
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد