دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

کاش غیر از من و تو هیچکس با خبر از ما نشود


Image result for کاش غیر از من و تو هیچکس با خبر از ما نشود

نیمه جانی بر کف

کوله باری بر دوش

مقصدی بی پایان

قرن ها پشت افق

سحری سرگردان

که در آن آتش کم نور نگاهی تنها

سینه ساکت صحرای سحرگاهی را

مثل یک آینه ی رو به برهوت

پی سوسوی نگاهی دیگر

بی ثمر می کاود

وحشتی بیگانه در سراپای وجود

لذتی پر آشوب پای محراب سجود

در دل ویرانی آخرین دلخوشیم

چشم ویرانگر توست

خسته از جنگیدن 

آخرین فرصت صلح

عشق عصیانگر توست

کاش غیر از من و تو هیچکس با خبر از ما نشود

نوبت بازی ما باشد و دیگر هرگز

نوبت بازی دنیا نشود

"دکتر افشین یداللهی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد