ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
می روم و نمی رود از سر من هوای تو . . .
داده فلک سزای من تا چه بود سزای تو . . .
می روم و نمی رود نام تو از زبان من
ده که نمی پرسی از کسی نام من و نشان من
دیگر به لب نیارم حدیث آشنایی
شکسته در گلویم نوای بی نوایی
فتاده هستی من به کام نامرادی
ز چهره ام تو گویی پریده رنگ شادی
می روم و نمی رود از سر من . . .
کنون که می فریبد مرا سراب هستی
دوَم عنان دل را دهم به حمد عشق و مستی
این که شد از عشق و وفا زیر و زبر هستی من
راز دل زار مرا، کرده عیان مستی من
می روم و نمی رود از سر من هوای تو . . .
"رهی معیری "