دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

منتظرم باش


Image result for ‫منتظرم باش‬‎

ای ماه که تصویر تو در برکه ام افتاد

دور تو به رقص آمده این ماهی آزاد
از اوج به پایین نظری کن که ببینی
هنگامه ای از عشق تو درمن شده ایجاد

بی مهر تو بیهوده وپوشالی و پوچم
با عشق تو این گونه غزلخوانم و دلشاد

سیاره ی سرما زده ام بی تو و باتو
خورشید فروزان دم خرما پز مرداد

سرزندگیم از دم لاهوتی عشق است
تا باد چنین باد و چنین باد و چنین باد

نزدیکتر از من به منی ماه دلارام
زیرا که خیالت به من از خویش خبر داد

با تو به هر آن چه که دلم خواست رسیدم

ای بانی شادابی من دست مریزاد
با دسته گلی منتظرم باش بیایم
با گام تب آلود جنون جانب میعاد

حرف دل من مصرع پایانی خویش است
هرکس که دلش زنده به عشق است نمیراد

"محمدعلی ساکی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد