دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

باران که میبارد همه چیز تازه میشود

باران که میبارد همه چیز تازه میشود...

Image result for ‫باران که میبارد همه چیز تازه میشود‬‎

نظرات 1 + ارسال نظر
فتانه سالار دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 05:16 ب.ظ

پاییزانه
*

پاییز این مسافر غمگین رسیده است

بر قالی ِ قشنگ ِ زمین آرمیده است

پاییز ِ زرد، مثل غزالی گریزپا
از دستِ هجمه های زمستان رمیده است

آنقدر خسته است که از فرطِ خستگی
گویی که جاده های زمان را دویده است

در دست او طلوع انار است و پرتقال
پاییز در افق، گلِ خورشید چیده است

پاییز، روی بومِ غم انگیزِ روزگار
تصویرِ شاعرانه ی خود را کشیده است

مِهرش به دل نشسته و آبان و آذرش
مثل نسیم، در دلِ باران وزیده است!

پاییز عاشق است، شبیهِ تمام ما
یک قطره روی گونه ی زردش چکیده است...


#یدالله_گودرزی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد