دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

از دستِ تو


Image result for ‫از دستِ تو‬‎

می کشم از بس عذاب از دستِ تو

گشته ام خُرد و خراب از دست ِ تو...

گیسوانت را پریشان کرده ای
دوست دارم پیچ وتاب از دستِ تو

می سُرایم با همه پیچیدگی
شعرهای بی نقاب از دست ِ تو

گفت: مِیْ را دوست داری یا مرا؟!
دوست می دارم شراب از دست تو...!

گاه چون آشوبِ توفان می شوی
می گریزم چون شهاب از دست تو

می روی در زیر آب ازدست من
می روم تا آفتاب از دست تو!

گفت: با من سختگیری می کنی
می کنم کشفِ حجاب از دست تو!

گفتم: ای نامهربان، آرام باش!
می شود باز انقلاب از دستِ تو

این قَدَر با دینِ من بازی نکن
گشته ام اهلِ کتاب از دستِ تو!

عاقبت یک روز درمان می شوم
انتهای یک طناب از دست تو!


"یدالله گودرزی (شهاب)"

نظرات 1 + ارسال نظر
علیرضارضایی دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1398 ساعت 09:03 ب.ظ https://jameolmozakhrafat.blogsky.com/

سلام .بسیار عالی بود. دست مریزاد

سلام
سپاسگزارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد