دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

عاقبت عشق به یک خاطره می پیوندد

Related image
من کجا با که قراری ابدی داشته ام
در تابوت تو را پنجره انگاشته ام

کی کلاه از سرم افتاد زمستان آمد
کی دو تا ابر به هم خورد که باران آمد

کفش تردید به پا کردم و راه افتادم
شادم از اینکه به این روز سیاه افتادم

بعد هر نامه زدی زیر الفبای خودت
کفش پا کردم و ... رفتی پی دنیای خودت

خانه تابوتم و مبهوت نخواهی آمد
سبدم پر شده از توت نخواهی آمد

آمدی نعش غزل باخته را جان بدهی ؟
جنگل سوخته را وعده باران بدهی ؟

عاقبت عشق به یک خاطره می پیوندد
کفش می ساید و می خندد و در می بندد

می رسی نامه بر باد ولی بعد از مرگ 
من تو را می برم از یاد ولی بعد از مرگ

"احسان افشاری"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد