دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

بازآی دلبراکه دلم بی قرار توست

Image result for ‫دردا که درد ما به دوایی نمی رسد‬‎

بازآی دلبرا که دلم بی قرار توست

 وین جان بر لب آمده در انتظار توست

  در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست

 جز باده ای که در قدح غمگسار توست

 ساقی به دست باش که این مست می پرست

 چون خم ز پا نشست و هنوزش خمار توست

 هر سوی موج فتنه گرفته است و زین میان

 آسایشی که هست مرا در کنار توست

 سیری مباد سوخته ی تشنه کام را

 تا جرعه نوش چشمه ی شیرین گوار توست

 بیچاره دل که غارت عشقش به باد داد

 ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست

 هرگز ز دل امید گل آوردنم نرفت

 این شاخ خشک زنده به بوی بهار توست

 

 

ای سایه صبر کن که برآید به کام دل

 

آن آرزو که در دل امیدوار توست ...... 


"هوشنگ ابتهاج"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد