دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست(حسن ختام سال 97)

Image result for ‫نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست‬‎

زهی رفیق که با چون تو سروبالاییست

که از خدای بر او نعمتی و آلاییست

هر آن که با تو دمی یافتست در همه عمر

نیافتست اگرش بعد از آن تمناییست

هر آن که رای تو معلوم کرد و دیگربار

برای خود نفسی می‌زند نه بس راییست

نه عاشقست که هر ساعتش نظر به کسی

نه عارفست که هر روز خاطرش جاییست

مرا و یاد تو بگذار و کنج تنهایی

که هر که با تو به خلوت بود نه تنهاییست

به اختیار شکیبایی از تو نتوان بود

به اضطرار توان بود اگر شکیباییست

نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست

شب فراق تو هر شب که هست یلداییست

خلاص بخش خدایا همه اسیران را

مگر کسی که اسیر کمند زیباییست

حکیم بین که برآورد سر به شیدایی

حکیم را که دل از دست رفت شیداییست

ولیک عذر توان گفت پای سعدی را

در این لجم چو فروشد نه اولین پاییست

نظرات 1 + ارسال نظر
رحمانی یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1398 ساعت 01:26 ب.ظ

وارونه




در من دریایی است
گذرگاه ِ آهوان ِ رمنده
با پرندگانی که شنا می کنند
و پروانه ها، مانند عروسهای دریایی
در قعر آن می رقصند

در من آسمانی است
پُر از خرگوشهای پرنده
پُر از اسبهای بالدار
و ماهیانی که پرواز می کنند!

در من دنیایی است وارونه
که قانونهای جهان را
به بازی گرفته است

#یدالله_گودرزی #شعر_سپید #سوررئال



سال نو مبارک باششه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد