دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

حدیثِ رفتنِ تو ساده تر ز رویا بود

Image result for ‫همیشه خنده به لب بودی و جوان بودی‬‎
شبیهِ نرمیِ یک ابر، مهربان بودی

همیشه خنده به لب بودی و جوان بودی


صداقتِ هنر از جوهرِ تو پیدا بود

و عشق کارِ تو بود و تو کاردان بودی


میانِ چشمه ی مهتاب می درخشیدی

شبیهِ آینه بینِ ستارگان بودی


حریمِ امنیت و عشق ،" در پناهِ تو " بود

میانِ زندگی خویش ، قهرمان بودی


اگر چه قصه ی تو عاشقانه شد آغاز

تو انتهای غم انگیزِ داستان بودی


خبر ، تلاقی ِ سنگینِ پُتک و آینه بود

تو چون شکفتنِ یک بُغضِ ناگهان بودی


حدیثِ رفتنِ تو ساده تر ز رویا بود

به روی ِ هودَجِ بالِ پرندگان بودی.....



"دکتر یدالله گودرزی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد