دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

خوابم نمی برد

Image result for ‫خوابم نمی برد‬‎
خوابم نمی برد     
خوابم نمی برد
یک لحظه چشم های تو را دیدم
یک بار یک ستاره که از شب گذشته بود 
تند صدایم زد
عاشق شو
بار دگر اگر صدای مرا بشنوی
بدان که این صدا
صدای آخر دنیاست
خوابم نمی برد
خوابم نمی برد     
خوابم نمی برد
تا آن ستاره باز صدایم زند         
حتا اگر صدا
صدای آخر دنیا باشد

"رضابراهنی"

نظرات 1 + ارسال نظر
فرانه بهزادی دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 05:32 ب.ظ

ای چشم تو آغاز بی پایان بودن
شعر نگاهت آخرین شوق سرودن

ای سایه! ای همسایه ی دریا و رؤیا
چون خلوت خاموش و تنهای پَری ها

ای سوره ی احساس و ناز و راز و اعجاز
چشمان تو آیینه ا ی در اوج ایجاز

ای بی نهایت روشنی! ای ماه تابان
سمتِ شب تاریک من چشمی بچرخان

چشمی بچرخان و مرا چون آسمان کن
سرشار از موسیقی رنگین کمان کن

تو مثل اندوه تماشای غروبی
ای تو همه خوبی، همه شورِ جنوبی

می آ ید از سمت نگاه تو نسیمی
چون عطر شورانگیز گل های صمیمی

در این شبِ سردِ عبوس و وحشت ا نگیز
لبخندهایت را کنار من بیاویز!

آه ای صدای روشن ای آوای شفّاف
ای مثل آواز قناری ساده و صاف

آه ای صدای دلفریب دخترانه
مثل ترنّم های شیرین ترانه!

گیسوی تو روشن تر از نرمای ململ
چشمان تو خاموشتر از خوابِ مخمل!

آرامشِ رنگین دامانت حریری
در چشمهایت کهکشانِ راه شیری

در این شب سرد عبوس و وحشت انگیز
لبخندهایت را کنار من بیاویز...!

شهاب گودرزی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد