دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

دلم را که مرور میکنم تمام آن از آن توست

Image result for ‫دلم را که مرور میکنم تمام آن از آن توست‬‎
دلم را که مرور میکنم

تمام آن از آن توست

فقط نقطه ای از آن خودم هست

روی آن نقطه هم

میخ میکوبم

و قاب عکس تو را می آویزم…

"ایمان سمرقندی"

نظرات 1 + ارسال نظر
محبوبه مهاجر دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 03:05 ب.ظ

گلدان شب

می آید صدا از خیابان شب
تو می آیی از سمت پنهان شب

تو می آیی و چتر روشن به دست
قدم می زنی زیر باران شب

تو می آیی و رودی از روشنی
روان می شود روی دامان شب

ببین سایه های فروخفته را
رها در سکوت پریشان شب

ببین غربت قهوه ای رنگ من
که شب ته نشین توی فنجان شب

ببین درد یک عابر خسته را
که له می شود زیر دندان شب

دراین ظلمت وحشت افزابکار
گل ماه را توی گلدان شب

بیا بالهای مرا باز کن
رهایم کن ازبند زندان شب

در این بیت آخر رسیدی بگو
به پایان من یا به پایان شب

یدالله گودرزی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد