تو نیستی و جهان بر سرم خراب شده
چگونه بی تو بمانم دراین خرابــشده؟
به هر دری زدم از عشق تو خلاص شوم
کنون منم، منِ از هر طرف جواب شده
بهار زندگی ام سهم من چه بود از تو؟
محاسنی که با برف غم خضاب شده
به جای عکس تو و خنده های تو عمری ست
هزار درد به دیوار خانه قاب شده
هنوز تشنه ی دیدار چشم های تو ام
همیشه قسمتم از تشنگی سراب شده
تو آفتابی و قلب من آدمی برفی
که زیر سایه ی تو از خجالت آب شده
ببین که با دل من دوری ات چه کرده عزیز
که بعد تو "غزل عاشقانه" باب شده
بهزاد نجفی
سهشنبه 22 دیماه سال 1394 ساعت 09:06 ب.ظ