دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

شب

زشام شهر تباهم ستاره دزدیدند
                   ستاره های مرا آشکاره دزدیدند

Image result for ‫ستاره های مرا آشکاره دزدیدند‬‎

چو فوج فوج ملخ را به باغ ره دادند
کلید باغ به دست شب سیه دادند
شبی که برکه ی ماهش به تشنه گی پیوست 
شبی که روزنه های ستاره اش را بست 
شبی که شعله اش ار بود برق خنجر بود 
شبی که جام سکوتش شکسته باور بود 
شبی که خیل ملخ راه بر بهار زدند 
پرنده را به درختان خسته دار زدند

"لیلا صراحت روشنی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد