دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

دیر آمدی

Image result for ‫بدرود‬‎
دیر آمدی من می روم
بدرود
بدرود
بر سبزه های خیس چشمت زیر باران
پا می گذارم سرد و مغرور
بی آن که رویم را بگردانم زنفرت
تا جای پای خسته خود را ببینم
دیر آمدی ، من شاعری بد سرنوشتم
مردی که در دنیای او
همواره دیر است
من سال ها دنبال یک پل گشته بودم
تا سینه خز خود را بدان سویش کشانم
یک روز پل را یافتم
پل بود ، اما
آن سوی پل دیگر برای من در آن روز
بیهوده چون این سوی پل بود
"استاد کیومرث منشی زاده"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد