دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

رابطه ی مرموز


چه رابطه ی مرموزی ست

میان

پیداترین زخم !

پنهان ترین راز !


"قدسی قاضی نور"

زخم دل


شادی ام را می شکنی


که با تکه های آن چه بسازی؟


گیرم زخمی تازه


میان این همه زخم !


"قدسی قاضی نور"

خاطره


اگر آنکه رفت


خاطره اش را می برد


فرهاد سنگ نمی سفت!


مجنون آشفته نمی خفت!


حافظ شعر نمی گفت!


"قدسی قاضی نور"

فاتح من...


من!

برای کشف دنیای تو آمدم

تو!

برای فتح دنیای من آمدی...


"   قدسی قاضی نور"

وطن من!


بعد از آن همه سرگردانی


روی وجب به وجب خاک


بعد از آن همه جستجو


روی نقشه های جهان


دانستم


دستان توست وطن من!


"قدسی قاضی نور"