دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

اکنون که تنها دیدمت


اکنون که تنها دیدمت، لطف ار نه، آزاری بکن

سنگی بزن، تلخی بگو، تیغی بکش، کاری بکن


گیرم نداری میلِ من، ای مَردمِ چشمم گَهی

از گوشه ی چشمی به من، نظاره ای، باری بکن


ای یوسفِ جان، می خرد خلقی به جان وصل تو را

رسمِ گران جانی بهل میلِ خریداری بکن


مُردیم دور از روی تو، در خانه مانی تا به کی

بیرون خرام آخر گَهی گُل گشتِ بازاری بکن


ناگه طبیب عاشقان، غافل زحالَت بگذرد

اهلی بکش آهی ز دل، یا ناله ی زاری بکن


،،اهلی شیرازی ،، 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد