دل مرده از آنم که مسیحانفسی نیست
فریادم از آن است که فریاد رسی نیست
از خانقه ای شیخ به کس درنگشایند
معلوم شد امروز که در خانه کسی نیست
ای مرغ گرفتار که دوری ز گلستان
واماندگیت جز به شکست قفسی نیست
بگذر چو نسیم از سر این باغ که در وی
هر جا که گلی سرزده بی خار و خسی نیست
گر طالب یاری قدمی پیش نه ای شیخ
کز صومعه تا دیر مغان راه بسی نیست
در سیل غم از جای شدن کار خسان است
اهلی چو حریفان، سبک بلهوسی نیست
"اهلی شیرازی"
شنبه 12 مهرماه سال 1393 ساعت 12:03 ب.ظ