ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست
نهال بودم ودر حسرت بهار ولی
درخت می شوم وشوق برگ وبارم نیست
مرا زعشق مگویید ، عشق گمشده ایست
که هرچه هست ندارم ، که هرچه دارم نیست
شبی به لطف بیا برمزار من ، شاید
بروید آن گل سرخی که بر مزارم نیست
"فاضل نظری"
از توقف ها ورفتن های یکسان پرشده است
چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم
چای می نوشم ولی از اشک ، فنجان پرشده است
"فاضل نظری"
اگر مرا دوست نداشته باشی
دراز میکشم و میمیرم
مرگ نه سفری بیبازگشت است
و نه ناگهان محو شدن
مرگ دوست نداشتن توست
درست آن موقع که باید دوست بداری
"رسول یونان"
تو نیستی
اما من برایت چای می ریزم
دیروز هم
نبودی که برایت بلیت سینما گرفتم
دوست داری بخند!
دوست داری گریه کن!
و یا دوست داری
مثل آینه مبهوت باش
مبهوت من و دنیای کوچکم
دیگر چه فرق می کند
باشی یا نباشی
من با تو زندگی می کنم
"رسول یونان"