دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

مبارکست نظر بر تو بامداد پگاه

مبارکست نظر بر تو بامداد پگاه

چه نیکبخت کسی کش به روی تست نگاه

زهی طراوت رخ چشم بد ز روی تو دور

زهی حلاوت لب لااله الالله

خطاب سرو به قد تو : خادم و عبید

حدیث گل بر روی تو : عبده و فداه

به زلف پرشکنت رشتهٔ امید دراز

ز سرو ناز قدت دست آرزو کوتاه

کرشمه میکنی و عقل میشود حیران

به راه میروی و خلق میروند از راه

خوشا که زلف تو گیرم به خواب خوش هرشب

خوشا که روی تو بینم به کام دل هر ماه

به پیش قاضی عشاق در قضیهٔ عشق

عبید را رخ زرد است و اشگ سرخ گواه

عبید زاکانی 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد